نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب



 
مجموعه اصول، رویّه ها، هنجارها یا قواعد حاکم بر موضوعات خاص در روابط ین الملل، اهمیت رژیم ها در آن است که در حوزه ای اقتدارگریز(ـــ اقتدارگریزی) نوعی اداره گری جهانی را تسهیل کنند. آن ها بیانگر این واقعیت اند که دولت ها اغلب دارای منافع ملی گرایی هستند و برای دستیابی به نتایج معیّن آماده همکاری اند. در نتیجه، برخی از پژوهندگان بر این باورند که رژیم ها نقش بارزی در کاهش سطح درگیری بین المللی میان دولت ها و تسهیل همکاری در سطح بین المللی دارند.
رژیم ها می توانند به صورت مقاوله نامه، توافقات بین المللی، پیمان ها یا نهادهای بین المللی باشند. آن ها را می توان در انواع زمینه ها، از جمله اقتصاد، محیط زیست، امور انتظامی، حمل و نقل، امنیت، ارتباطات، حقوق بشر، کنترل تسلیحات و حتی حقوق مؤلف و حقوق ثبت سراغ گرفت. در واقع آن ها را بیش تر زمینه هایی که دولت ها منافعی مشابه هم دارند می توان یافت. سازمان جهانی بازرگانی، مقاوله نامه ی حقوق دریاهای سازمان ملل متحد، و مقاوله نامه ی جنگ افزارهای شیمیایی همگی نمونه هایی از رژیم های کاملاً جاافتاده هستند.
رژیم ها از نظر دامنه می توانند دو جانبه، چند جانبه، منطقه ای یا جهانی باشند. همچنین ممکن است رسمی و بسیار نهادینه یا کاملاً سیال و غیررسمی باشند. سازمان جهانی بازرگانی نمونه ی خوبی از رژیمی رسمی و نهادینه است حال آن که مقاوله نامه ی حقوق دریاها و مقاوله نامه ی جنگ افزارهای شیمیایی از ساختارهای نهادینه کم تری برخوردارند. اما از این جهت که تک تک آن ها دولت ها را ملزم به متابعت از مقررات خود می سازند همگی به هم شبیه ان. دولت هایی که شرایط بیان شده توسط رژیم را پذیرفته باشند موظف اند مطابق اصول آن رفتار کنند.
مفهوم همگرایی منافع، نقشی تعیین کننده در شناخت سرشت رژیم ها دارد رژیم ها بر این پیش فرض پایه می گیرند که در طیفی از موضوعات، دولت ها منافع مشابهی دارند و بهترین راه برآورد ساختن این منافع، اقدام هماهنگ است. به دیگر سخن، رژیم ها نوعی چارچوب تنظیم کننده در اختیار دولت ها می گذارند که کمک می کند صورت ظاهری از اداره گری جهانی برقرار شود. برای نمونه، تصور کنید که بدون وجود موافقت نامه ای رسمی که بر توزیع محموله های پستی حاکم است رساندن نامه ای به دست کسی که در آن سوی جهان چقدر دشوار بود. یک لحظه تصور کنید که اگر هیچ گونه قدرت یا رویّه هایی که رفت و آمد هوایی را تنظیم کند وجود نداشت چه هرج و مرجی در آسمان پدید می آمد. در چنان شرایطی چه کسی خطر پرواز بر فراز دریاها را به جان می خرید؟
برخی پژوهندگان مدعی اند که رژیم ها زمانی بهترین عملکرد را دارند که قدرت در دست یک دولت برتر متمرکز باشد. بر اساس نظریه ی ثبات مبتنی بر چیرگی، وجود یک دولت چیره اجرای مقررات و هنجارها را در یک زمینه امکان پذیر (و آسان تر) می سازد. غالباً نقشی را که ایالات متحده در برقراری نظم تجارت آزاد پس از جنگ جهانی دوم ایفا کرد به عنوان مصداق اهمیت قدرت در تعیین موفقیت رژیم ها ذکر می کنند.
از دهه 1970 تحقیق درباره رژیم ها رشد چشمگیری پیدا کرده است. نظریه هایی که در دوران معاصر درباره ی رژیم ها پرداخته شده اند امروزه دست کم به سه گروه اصلی تقسیم می شوند. نظریه های واقع گرا (ـــ واقع گرایی) بر نقش قدرت در ایجاد همکاری میان دولت ها تأکید دارند؛ نظریه های منافع پایه، ارزش رژیم ها را در ترویج منافع مشترک میان دولت ها برجسته می سازند؛ و نظریه های اطلاعات پایه اساساً بر این مسئله تکیه دارند که چگونه اندیشه ها و هنجارها به دریافت دولت ها از مشکلات بین المللی شکل می بخشد و رژیم ها در این جریان چه نقشی بازی می کنند.
با وجود تأکیدات متفاوتی که این رویکردها دارند همگی در این نکته هم نظرند که رژیم ها یکی از سرچشمه های مهم ثبات در صحنه ی بین المللی هستند به ویژه که دولت ها هر روز با مشکلات بیش تری روبه رو می شوند که مرز سرزمینی نمی شناسد و حل آن ها نیازمند همکاری بین المللی است.
ـــ ارزش های عمومی بین المللی؛ دستاوردهای نسبی/مطلق

خواندنی های پیشنهادی

-1998 Aggrawal,V.Institutional Designs for a Complex world, Ithaca,NY:Cornell University Press.
-2003 Cronin,B.Institutions for the Common Good,Cambridge:Cambridge University Press.
-2003 Spector,B. and Zartman,I.(eds) Getting it Done:postagreement Negotiation and International Regimes,Washington,DC:United States Institute of Peace.
تری اُکالاهان
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390